IDEAS

وبلاگ رسمی گروه علمی مذهبی IDEAS

وبلاگ رسمی گروه علمی مذهبی IDEAS

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوروش» ثبت شده است

یک ایرانی باید به چه کسی افتخار کند؟ و کدام را بر دیگری ترجیح دهد؟ محمد نبی یا کوروش کبیر؟ این سوال اکنون از مطرح ترین سوالاتیست که در باب نسبت سنجی میان هویت ملی و هویت دینی ایرانیان مورد پرسش نسل جوان است.

مقایسه کوروش با پیامبر

بسیار باعث تاسف است در دورانی که زندگی می کنیم گاهی شاهد ظهور جریاناتی هستیم که سوار بر موج تعصبات و احساسات ملی-ایرانی می شوند و تا می توانند می خواهند با انواع مغالطه ها و متورم کردن رگ ملیت گرایی در بین مردم خصوصا نسل جوان و تحصیل کرده، دین و هویت دینی را در وجود آنها متزلزل سازند. نمونه ای از این جریان را در حرکتی می بینیم که کوروش پادشاه مقتدر هخامنشینی را با پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله مقایسه می کند. و با دستاویز قرار دادن نمونه هایی از شواهد خام تاریخی سعی در ارایه ی چهره ای خشن از پیامبر رحمت و دین آسمانی وی، در مقابل چهره ای بشردوستانه و صلح طلبانه از کوروش کبیر دارند. در همین رابطه به نظرم باید چند نکته را همواره مد نظر داشته باشیم:

1_ این کار در حالی انجام می پذیرد که معمولا چندان صحت شواهد تاریخی مورد بررسی و اثبات واقع نمی شود و از آن مهمتر اینکه همیشه جای خالی عنصر مهم تحلیل تاریخی را با تمام وجود احساس می کنیم. در صورتی که داشتن یک تحلیل واقعی و منطقی شرط ضروری این نوع قضایا است چرا که در تنها در این تحلیل ها است که ما می توانیم دورنمایی از شرایط و اوضاع و احوال تاریخ به دست بیاوریم و سپس برمبنای آن قضاوت کنیم که کدام کار از کدام شخصیت درست بوده و از کدام شخصیت نادرست.

منظورم دقیقا این است که اگر ما قرار است قضاوتی مثلا درباره ی رفتار با یهودیان توسط کوروش و پیامبر داشته باشیم اولا باید تحلیلی واقعی از شرایط تاریخی مخصوص هر دو داشته باشیم سپس ببینیم در آن شرایط تاریخی آیا رفتار کدام مناسب بوده است. فایده ی این تحلیل این است که ممکن است ما را به این نتیجه برساند که شاید کار هر دو در موقعیت خاصی که داشته اند، مناسب بوده است مثلا پیامبر اسلام با وجود اینکه آیین یهودیت را به رسمیت شناخته بودند و با آنان با مدارا و احترام زندگی می کردند اما در برخی جنگها نیز با آنان درگیر شده و ستیز سختی هم با آنها انجام داده اند. حال ما نمی توانیم به لحاظ عقلی و منطقی به صرف اینکه پیامبر با گروهی از یهودیان جنگیده در حالی که کوروش به یهودیان امنیت و محل زندگی بخشیده، کوروش را بر پیامبر ترجیح دهیم. زیرا یهودیان در زمان آغاز اسلام کمر به نابودی آیین اسلام و قتل شخص پیامبر بسته بودند و طبیعی بود که در آن شرایط پیامبر با آنها وارد جنگ می شد جنگی که البته به نوعی تحمیلی بود. همچنانکه اگر همین قوم یهود می خواستند سرناسازگاری با حکومت و کوروش کوک کنند و علیه حاکمیت وی و امنیت جامعه اقدام کنند، کوروش این حق را داشت که با آنان برخورد کند. این یک قضیه ی کاملا بدیهیست که شما نمی توانید همواره یک نوع رفتار را تحسین کنید و به آن توصیه کنید مثلا آیا کسی می تواند بگوید که کمک مالی به دیگران همواره خوب است؟ آیا کسی می تواند ادعا کند برخورد قهری همیشه بد است؟ قطعا خیر. این شرایط است که به ما می گوید کدام کار در کدام وضعیت مناسب و درست است و کدام کار نادرست.

2-  نکته ی دیگر اینکه همواره باید به تفاوتهای شخصیتی این دو بزرگ تاریخ توجه داشته باشیم کوروش یک پادشاه است که تمدن بزرگی هم به پا کرده و ما نیز به عنوان یک ایرانی به وجود او مفتخریم در حالی که در این سوی قضیه ما شخصی داریم که پیامبر است و نه پادشاه، و طبعا اهداف و انگیزه های او کاملا با یک پادشاه متفاوت خواهد بود. فلسفه ی وجودی او این است که در ارتباطی که با خدا برقرار می کند پیام های سعادت و نیکبختی را به انسان ها برساند او از خود چیزی ندارد و چیزی نمی گوید همه ی حرف های او از خداست و انسان ها را نیز به سوی او فرا می خواند. ماهیت کار او اعتقادی، اخلاقی، نجات بخشی و در یک کلمه دینی است. و این چیزی ست که یک پادشاه اساسا با آن کاری ندارد زیرا او نه برای دین که برای اداره و تنظیم امور دنیوی مردم فلسفه ی وجودی می یابد به همین دلیل کار او از سنخ اعتقاد و نجات بخشی نیست. به تعبیر خلاصه تر یک پیامبر متعلق به دین است و یک پادشاه متعلق به سیاست. نتیجه اینکه این قیاس از اساس اشتباه است. زیرا هیچ وجه مشترکی که قیاس بر آن استوار باشد وجود ندارد.

نتیجه ی دیگر اینکه هیچ انسانی نمی تواند با پیامبر مقاسه و هم وزن شود زیرا پیامبر انسان خاصی است که توسط خدا برای ماموریتی ویژه برگزیده می شود.

3- نکته ی آخر اینکه اصلا چرا ما باید برای مباهات به یک شخصیت بزرگ، به هروسیله ای شان شخصیت بزرگ دیگری را پایین بیاوریم؟ کوروش برای ما ایرانی ها و کل تمدن شخصیت مهمی است بطوریکه حتی از وی به عنوان یکی از گزینه های احتمالی ذوالقرنین قرآنی نیز یاد شده است. با این حال نهایت بی منطقی است اگر بخواهیم برای تکریم و تمجید از او، جایگاه پیامبر رحمت را تنزل ببخشیم. خصوصا که ما به همه ی بزرگان خود جهت حفظ هویت ملی و دینی شدیدا وابسته و نیازمندیم.